مصاحبه با صدف بلوچیان دانشجوی پزشکی بجنورد / قبولی 1402
خلاصه مصاحبه
فایل صوتى مصاحبه
متن مصاحبه
سلام صدف بلوچیان هستم دانشجوی دانشگاه پزشکی بجنورد.
من سال ۹۷ پیش دانشگاهی بودم، آخرین گروه نظام قدیم و اولین سالی بود که کنکور داشتم. اون سال خیلی درگیر کنکور نبودم و تازه واردش شدم بیشتر در جریانش قرار گرفتم، بیشتر تشریحی میخوندم و تمرکزم رو مدرسه بود، با وجود همه ی اون شرایط شاید اون هدف رو جدی نگرفته بودم و باعث شد خیلی نخونم، شاید بتونم بگم سر جمع ۳ ماه خوب خوندم و نتیجه که اومد پرستاری قبول شدم و از اون چیزی که خونده بودم نتیجهش بهتر بود ولی هدف من چیز دیگه ای بود و بهش قانع نبودم، از روز اولی که قبول شدم و کتابامو جمع کردم گفتم این کتابارو نگه میدارم تا یه روز دوباره کنکور بدم و میدونستم که این اتفاقه میوفته ولی زمان دقیقشو نمیدونستم.
من حتی همون سال ۹۷ پشت همه ی کتابام نوشتم پزشکی ولی به اندازه ی پزشکی تلاش نکرده بودم و نخونده بودم و نیاوردم، تو این ۴ سال هم قانون اینجوری بود که دانشجو نمیتونه کنکور بده مگر اینکه انصراف بده و دقیقا پارسال که من فارغ التحصیل شدم این قانون برداشته شد.
اتفاقا من اون زمان یه مشاوری داشتم اصرار میکرد که بمون چون میدونم سال بعد نتیجه ی خوبی میگیری و شناختی که از من داشت میدونست که خوب نخوندم ولی من خیلی خسته شده بودم حتی اون ۳ ماه آخر خیلی کم میخوندم و خسته شده بودم و میدونستم که اگه برا سال دیگه صبر کنم وضع بدتر از اینی میشه که امسال داشتم پس تصمیم گرفتم برم و حداقل رشته ای که میدونستم خوبه رو از دست ندم.
برای بچه هایی که علاقه دارن و میخوان بدونن، اینجوریه که مثل یک پرستار تو بیمارستانید و کارهارو به طور کامل انجام میدید. اون اوایل که وارد بیمارستان شده بودم، از اول تو فکر این بودم که دوباره کنکور بدم و برای اون چیزی که میخوام دوباره بجنگم، این حس خیلی بیشتر شد گفتم نه این جایگاه من نیست، من باید به موقعیت بالاتر از این برسم، گاهی وقتا تو بیمارستان انقد اتفاقاتی که با مریض ها میوفتاد لذت بخش بود که من خیلی علاقه پیدا میکردم به پرستاری ولی همیشه گوشه ذهنم این بود که کنکور بدم و این فرصت رو به خودم بدم.
من بعد از اینکه فارغ التحصیل شدم تصمیم داشتم ولی شروع درس خوندن از مهر ماه بود ولی خیلی دست و پا شکسته چون خیلی جدی نبود و از آذر ماه خیلی جدی شد و آزمون شرکت کردم و این یک انگیزه ای برای بچه ها باشه چون الان هم آذر ماهه، من بعد از ۴ سال فاصله شروع کردم دوباره و از آذر ماه بود ولی خداروشکر نتیجه ی خوبی گرفتم.
من نظام قدیم بودم و کتابا عوض شده بود مخصوصا کتابای زیست خیلی تغییر کرده بود و من قبل از اینکه بخوام شروع کنم کتابا و کتاب تستامو آماده کرده بودم.
حقیقت اولش برام سخت بود ۴ سال دور بودم، اولش که شروع کردم سرعتم تو ضرب و تقسیم خیلی پایین بود و اصلا رشتم به این نمیخورد که بخوام ضرب و تقسیم کار کنم و این تو فکرم بود که من سال ۹۷ سرعتم خیلی بالا بود و این اواخر که نزدیک کنکور بود سرعتم دوباره برگشت اما اون اوایل اصلا اینطوری نبود و حتی تو ضرب و تقسیم ساده هم گیر میکردم ولی میدونستم اینا گذراست و اگه کار کنم یکم تست بیشتر بزنم و دستم راه بیوفته خیلی تغییر میکنه.شروع هر کاری سخته ولی هدف داشتم و سعی کردم اون موانع رو کنار بزنم و به خودم فرصت بدم.
در مورد معدل هم، اون زمان هم سوم داشتیم هم پیش دانشگاهی، پیش دانشگاهی مال کنکور بود که خیلی نمیخوندیم و من امسال ترمیم کردم این موارد رو.
اولش که این هدف رو داشتم بعد از ۴ سال تصمیمم رو گرفته بودم، و چون من استعداد درخشان پرستاری بودم میتونستم راحت ارشد بخونم ولی تصمیمم این بود که دوباره به خودم فرصت بدم به خانواده گفتم و حرفی که زدن این بود که تو خودت بهتر میتونی راهتو تشخیص بدی و این حرفشون خیلی بهم دلگرمی داد و فهمیدم مسیرم درسته و باید ادامش بدم.
منابعم:
برای زیست اول خیلی سبز بود و بعد iQ
برای شیمی خیلی سبز، فیزیک میکرو و ریاضی مهر و ماه کار میکردم
کلاس نمی رفتم و اتفاقا خیلی ازم میپرسن و میگن ۴ سال دور بودی حتما کلاس رفتی ولی من بدون کلاس و با درسنامه شروع کردم و خوبم بود اتفاقا ولی نزدیکای کنکور ۲ ماه مونده چند جلسه کلاس رفع اشکال گرفتم و چند تا تیپ تست انتخاب میکردم و میگفتم من این تیپ تست رو اشکال دارم و فقط همون قسمت رو توضیح میداد ولی فقط در حد چند جلسه رفتم و اون کلاس هایی هم که بیشتر بچه های نظام جدید دارن ازش تعریف میکنن من سراغشون نرفتم چون فکر میکردم خیلی وقتمو میگیره ولی ۱ ماه آخر و دقیقا زمان جمع بندی سر یک فصل زیست دهم مشکل داشتم و همون قسمت رو ویدیو از آقای عظیمی نگاه کردم.
یک نکته ای که فکر میکنم خیلی تاثیر داشت، تحلیل آزمون بود، من سال ۹۷ اصلا تحلیل آزمون رو جدی نمیگرفتم و تحلیل نمیکردم که چرا این سوالو اشتباه زدم یا نزدم ولی امسال چه سوالای غلط چه درست زیست رو دوباره حل میکردم و حتی نکته هاشم مینوشتم و به نظرم این خیلی کمک کننده بود برام، یه وقتایی تحلیل آزمون تا شنبه طول میکشید ولی باید انجامش میدادم.
درباره برنامه ریزی هم مسلما خیلی نقش داره و من جا نزدم و تا لحظه آخر گفتم باید ادامه بدم من همین فرصت رو فقط دارم و حداقلش اینه که دیگه حسرت نمیخورم و میدونم که نهایت تلاش خودمو کردم.
فکر میکنم از ۱۹ اسفند تا ۷ فروردین بود برنامه ی جمع بندی، از اون زمان ما شروع کردیم ولی خب آخرش یه تعدادیش موند و نشد تا ۷ فروردین کامل تموم بشه و دوباره چند تا آزمون مبحثی جلو میرفت قلمچی و دوباره آزمون جمع بندی داشت، توی اون آزمونا ادامه ی مباحثی که مونده بود رو خوندم و دوباره از اول شروع شد و یک جمع بندی دیگه اتفاق افتاد و فکر میکنم ۲ یا ۳ بار ما جمع بندی رو انجام دادیم.
برا زیست و شیمی که یه دور اون فصل رو سریع مرور میکردم در تایم کمتر و وقتی که فشار رو آدم هست خیلی سریعتر میتونی اون مبحث رو تموم کنی، شاید تو حالت عادی یه فصل شیمی رو توی ۳ روز یا ۱ هفته تمومش کنی ولی توی جمع بندی میبینی تو ۳ ساعت میتونی اون فصل رو جمع کنی و همه ی نکته هاش رو هم مرور میکنی.
انواع آزمون ها رو هم حل میکردم مثلا جدا از آزمون قلمچی که بررسی میکردم، آزمون ماز آزمون نشانه، اینا رو به صورت تک درس میزدم و بعد بررسیشون میکردم و بعد نکته هاشو مینوشتم، من نکته نویسی زیاد داشتم و این خیلی بهم کمک کرد.
اولین آزمونم ۱۸ آذر بود، که جدی شروع کردنم از آذر ماه بود و اولین آزمونمم همون ماه بود اولا آزمونا خوب پیش میرفت البته اینم بگم که بعد از اون ۴ سال فاصله ای که داشتم توقع تراز خیلی بالا نداشتم، پله پله شروع کردم رفت بالا ولی یجایی به دوران جمع بندی که رسید فکر میکنم ۲ تا از جمع بندیا افت داشتم و این خیلی منو اذیت کرد. اما یادمه اون اواخر تقریبا ۱ ماه مونده آزمونای ۳ روز یکبار جمع بندی که بود ترازم پایین اومد و خیلی از بچها این اتفاق براشون افتاد، بچهها نا امید شده بودن ولی از من که پرسیدن گفتم نه من الان دیگه آزمون برام مهم نیست و فقط دارم به این فکر میکنم که مبحثا رو جمع کنم.
معدل سوم من خیلی خوب بود و پیش دانشگاهیم هم ۳تا درس فیزیک دینی و زیستم نمره های پایین تری بود تقریبا ۱۸، این حدودا بود ، تصمیم داشتم عمومی رو دی ماه ترمیم بزنم ، من اختصاصیامو نمیتونستم اون موقع ترمیم کنم چون اصلا نخونده بودم و تا دی ماه هم نمیتونستم تمومش کنم پس بهترین گزینه این بود که اختصاصی هارو بذارم خرداد و چون کنکور هم عمومی نداشت ترجیح دادم ترمیم عمومیم رو دی ماه انجام بدم
فکر بچهها اینه که امتحانای نهایی واقعا سخته اما بنظرم بخونید خیلی راحت میتونید جواب بدید، من میرفتم با بچههای سطح خوب صحبت میکردم و میگفتم من فیزیکم این نمره شدم بعد میدیدم همشون نمره هاشون از من پایین تره فکر میکردم که خب من ۴ سال فاصله داشتم تازه شروع کردم به خوندن، شماها که این همه سال مدرسه اید و درساتون وضعیت خیلی خوبی داره، فکر میکنم یکی از دلایل این بود که استرس داشتن نمره هاشون کم بشه وگرنه خیلی بهتر نمره میگرفتن.
من با معدل فکر میکنم ۱۹/۸۴ بهم تراز پایینی دادن یعنی باید خیلی بهتر میشدم، اول که تراز ها و کارنامه ها اومد من با دیدن تراز معدلم واقعا شوکه شدم توقع خیلی بیشتر داشتم ولی خیلی عجیب بود و حالم گرفته شد که چرا باید چنین ترازی بدن با این معدله خوب ولی از چند نفر که پرسیدم دیدم برای همه ی بچهایی که نظام قدیم بودن همین اتفاق افتاده بود و ما سال ۹۷ بودیم این ترازه کم شده بود و به ما خیلی نرسیده بود. با معدل ۱۹/۸۴ تقریبا بهم تراز ۷۷۰۰ دادن اگه اشتباه نکنم.
فقط درس هندسه رو حذف کردم، چون از اول با آزمونا پیش میرفتم و میخوندم هیچ درسی رو جز هندسه حذف نکردم.
یه مورد اینکه من قبل از اینکه شرایط محیا بشه و کنکور بدم میگفتم بذار این اتفاقه بیوفته و فقط دوس داشتم برسم به مرحله ی کنکور دادن ، میخوام به بچهها بگم که از فرصتشون استفاده کنن، خیلی ها آرزو دارن جای شما باشن و فقط بتونن کنکور بدن ولی شرایطشون اجازه نمیده، کاری کنید که بعدا حسرتشو نخورید که چرا تلاش نکردین چرا نجنگیدین برای آیندهتون و اینکه هدفتون رو بنویسید و بهش فکر کنید، واقعا اتفاق میوفته اگه حتما بنویسید و بهش فکر کنید و مهم ترین مورد اینکه جا نزنید.
طبیعیه که نگران آینده باشی، حالا من یه شغلی داشتم ولی داشتم میجنگیدم که شغل بهتری داشته باشم ولی استرس این بود که من دارم این همه زمان میذارم، و این چنین نگرانی هایی بود، و خب سال کنکور خیلی روی بچهها فشار هست و این طبیعیه و این استرسه نتیجه رو چند برابر میکنه ولی بنظرم یک فکر نکردن به اون استرس و دوم اینکه من همیشه یک دفتری داشتم و زمانی که استرس داشتم یا حالم خوب نبود شروع میکردم به نوشتن و این خیلی بهم کمک میکرد که استرسم رو کم کنم.
بچه ها با یه اتفاق کوچیک واسه خودشون یه دیوار ذهنی میسازن که این یک مانع هست واسه هدفم ولی خیلی از آدما ممکنه با وجود شرایط بدتر و متفاوت تر از شما تونستن به چیزی که میخوان برسن، فقط تلاش کنید و خیلی توجه نکنید به اطرافتون این اهمیت دادن باعث تشدید استرستون میشه و میتونه جلوی هدفتون رو بگیره.
مشاوران
نظرات کاربران
هیچ نتیجه ای یافت نشد!
نظری برای این دانش آموز ثبت نشده است