رضوانه بابائی

🌱داستان من از اونجایی شروع شد که سال دهم، علارغم میل خودم، وارد رشته تجربی شدم و بعد از ۴ ماه موندن تو این رشته به این نتیجه رسیدم که اصلا با علایق و روحیات من سازگار نیست.به ظاهر درس می خوندم، ولی انقدر بی‌علاقه و بی‌هدف بودم، که هیچ بازدهی نداشتم و حس می‌کردم مسیر درست خودم رو پیدا نکردم و جای اشتباهی قرار گرفتم. مدت زیادی نگذشت تا من با کلی تحقیق و سردرگمی و شک و تردید تونستم علاقه واقعیمو پیدا کنم و با رویای《مهندسی معماری دانشگاه تهران》تغییر رشته دادم و وارد رشته ریاضی شدم.برای رشیدن به هدفم شور و ذوق زیادی داشتم... ولی مسیری بود پر از ترس، پر از سردرگمی و ترس از شکست، زمین خوردن ها و ناامید شدن ها...

🦋اما بعد از سه سال بودن تو مسیر درس خوندن و با تمام پستی و بلندی ها، با شناخت خودم، مستمر موندن توی مسیر و حل کردن مشکلات درسیم، تونستم اون رویا رو زندگی کنم. و این یکی از شیرین ترین دستاورد های زندگیم بود.

❣️بی صبرانه منتظرم که بچه هایی که رویای موفقیت تو کنکور رو دارن، کمک کنم تا ترس هاشونو کنار بزنن و به رویاهاشون نزدیک و نزدیک تر بشن;)