مصاحبه با ریحانه اسکندری

ریحانه اسکندری هستم دانشجوی داروسازی تبریز ورودی ۱۴۰۱ .

من یک سال پشت موندم.دانش آموز درسخونی بودم. برای کنکور اول به طور جدی از تابستون یازدهم شروع کردم خوندن رو و خیلی هم خوب خونده بودم.

ولی سر جلسه امتحان به دلیل عدم مدیریت درست آزمون نتونستم نتیجه دلخواهم رو به دست بیارم. همونطور که میدونید ریاضی کنکور ۱۴۰۰ خیلی سخت بود و من نقطه قوتم ریاضی بود وقتی نتونستم ریاضی رو حل کنم استرس گرفتم.

از جلسه که اومدم بیرون میدونستم که باید پشت بمونم چون من فقط میخواستم رشته مورد علاقم رو قبول بشم و هر رشته ای رو نمیرفتم.

و بعد اومدن نتایج اولیه به خانوادمم گفتم میخوام پشت بمونم و همون تابستون درس خوندن رو شروع کردم.

بیشتر بچه های پشت کنکوری از مهر شروع میکنن ولی من تابستون شروع کردم و استراحت و ریکاوری برام درس خوندن بود وقتی نمیخوندم به پشت کنکور بودن فکر میکردم و حالم بد میشد.

خیلی خوب خوندم تا اینکه رسید به نزدیکای عید متاسفانه من تو عید دیگه خسته شده بودم چون از تابستون شروع کرده بودم و انقد تست زده بودم و درس خونده بودم که حالم از درس بهم میخورد و فشار زیادی هم روم بود.

علاوه بر این مقداری مشکلات خونوادگی داشتم و این خستگی و فشار و مشکلات خانوادگی باعث شد من عید رو اصلا خوب نخوندم و آزمون ۷ فروردین رو نرسیدم بدم ولی بعدا خداروشکر تونستم جبران کنم.

هم انتظار اطرافیان ازم زیاد بود و هم انتظار خودم از خودم بالا بود و هرچی کنکور نزدیکتر میشد استرس میگرفتم و خسته شده بودم.

از یه طرف هم که مشکلات خانوادگی بود که آغاز این مشکلات ۱۲سالگی بود که مامانمو از دست دادم و شرایط خیلی سختی رو داشتم.

 هم کارای خونه رو انجام میدادم و هم درسمو میخوندم و مادری نبود که برام غذا درست کنه خودم باید اینکارو میکردم.

یادمه یه هفته مونده بود به کنکور من حتی شب رو گرسنه هم خوابیدم ولی درس خوندم.

منظور اینکه شرایط سختی رو داشتم حالا چه مالی چه خانوادگی ولی بنظرم سختیها آدمو قوی تر میکنن.

حتی از گذشته بهتون بگم مامانم بیمارستان بود و من امتحان نمونه دولتی دادم و قبول شدم و هیچوقت این اجازه رو به خودم ندادم که تو شرایطت سخته پس نخون.

ولی حالا یه وقتایی آدم کم میاره و منم عید فشار این سالها و یه سری مشکلات که با پدرم داشتم و واقعا کم آورده بودم و عید رو از دست دادم.

خب از نظر من همه یسری مشکلات دارن و نمیشه بعضیاشونو حل کرد خب من مادرمو متاسفانه از دست دادم و برنمیگرده هیچوقت و من کاری نمیتونم بکنم یا مشکلی که با بابام داشتم کاری از دستم برنمیومد.

یا وضعیت الان جامعه رو که خیلی بده ما شاید نتونیم براش کاری بکنیم ولی میتونیم وضعیت خودمونو بهتر کنیم چون جامعه به آدم کاربلد نیاز داره.

من دوران طلایی عیدمو که بیشتر بچه ها پیشرفت میکنند رو با یه روحیه بد از دست داده بودم و عقب افتاده بودم.

ولی با خودم گفتم خب عید که از دست رفت از الان به بعد باید بخونی.  یکاری کن حوصلت بیاد و ساعت مطالعتو بیشتر کن که برسی و مشاورم که ازش ممنونم یه برنامه فشرده بهم داد که من با اجرای اون خداروشکر تونستم برسم.

یه سیکل معیوبی هست بین دانش آموزا که من امروز نخوندم حوصله نداشتم فرداهم عذاب وجدان گرفتم که دیروز نخوندم عقب افتادم هی درس نمیخونم حوصله ندارم و هم چون حوصله ندارم درس نمیخونم. از این سیکل معیوب باید خارج شد.

خب تو فروردین به علت تغییر فصل خوابم هم به هم ریخته بود.

یه روز صب ساعت ۱۰بیدار شدم و به خودم اومدم گفتم چه خبرته ریحانه؟داری با خودت چیکار میکنی؟برا چی تا الان خوابیدی؟باید درس بخونی پاشو درس بخون.

ما نزدیک خونمون یه پارک هست از فرداش صب زود که بیدار میشدم میرفتم اونجا ورزش میکردم و میومدم.

و یه روز به خودم گفتم ریحانه حتی اگه خوشت نیاد هم باید ادامه بدی ۳ماه به خودت سخت بگیر بعدش دیگه راحت شو.و خوندنمو از بعد از سیزدهم شروع کردم.

درسته بازه عید بازه مهمیه برا پیشرفت ولی اگه از دستش دادین نباید بگین بمونم پشت چون هنوز وقت دارین.

تو سه ماه باقی مونده با یه برنامه و ساعت مطالعه خیلی خوب میشه جبران کرد. انگیزه هم همون ورزش و آهنگ گوش دادن.

من از بچه ها هم شنیدم حرفای مردم خیلی اذیتشون میکنه مخصوصا تو این عید دیدنی ها.

بچه ها تا وقتی کسی یکبار زندگی تورو زندگی نکرده نباید به حرفاش در مورد زندگیت گوش بدی.

 مثلا فک و فامیل ما ریخته بودن سرم عید پارسال میگفتن چرا درس میخونی درس خوندن که فایده ای نداره.پدر خودم تو روی خودم گفت تو اینهمه پارسال خوندی نشد ولی من انگیزم بیشتر شد.

حرفارو بشنو و جوابشونو در عمل بده. من امسال به همشون لبخند زدم.

مشاور و دبیر قطعا تاثیر دارن ولی مهمترین خود دانش هست. دانش آموزی که تو ذهنش خودشو باخته نمیتونه موفق باشه.

بعضی از دانش آموزا هی سوال میکنند میرسم یا نمیرسم؟جای اینکه این سوالارو برسی برو بشین درستو بخون.

من یه سوال دارم از دانش آموزا این سه ماه کار دیگه ای جز درس خوندن داری؟کار بهتری میتونی جایگزین کنی؟حتی از نظر شمایی که نمیرسی یه تجربه کنکور هست بخون و برو و بهترین خودت باش.

خودتو با بقیه مقایسه نکن.مقایسه از لحاظ علمی وقتی درسته که شرایط دو نفر یکسان باشه تا قابل قیاس باشن.

تو شرایطت با کسی یکی نیس ولی میتونی امروز خودتو با دیروزت مقایسه کنی.تلاش کردن خیلی مهمه تلاش همیشه جواب میده پس خودتو نباز !

برا همه نمیشه یه نسخه داد ولی من خودم ساعت مطالعم خیلی بالا بود تو یه هفته با مشاورم دهم رو با نیمسال دوم دوازدهم کاملا جمع کردیم و هفته بعد هم یازدهم با نیمسال دوم دوازدهم رو جمع کردیم.

کلا با یه برنامه فشرده میشه رسید. اول که باید نیمسال اول دوازدهم رو بخونن و یکی از پایه هارو هم باهاش پیش بیان. قطعا میرسن.

بچه ها باید تو این سه ماه بهترین خودشون باشن. حداکثر تلاش خودتون رو بکنید که جبران کنید.

هرچقدر هم تا الان کم کاری داشتید گذشته رو که نمیشه تغییر داد ولی سه ماه پیش روتونو باید خیلی تلاش کنید که از جلسه که اومدید بیرون حسرت نخورید.

ما نمیدونیم فردا چی میشه ولی امروزمونو باید نهایت استفاده رو ازش بکنیم.

همه ی ما تو زندگی سختیهایی داریم که نمیشه تغییرشون داد ولی خیلی چیزها هست که بستگی به ما داره و میتونیم تغییرش بدیم.

آدمای موفق آدمایی نیستن که اصلا شکست نمیخورن. اونا حتی بیشتر شکست میخورن ولی بعد هر شکست بلند میشن و ادامه میدن.

بعنوان کسی که این راهو رفته این سه ماه رو حتما استفاده کنین و بهتون میگم همه سختی هایی که کشیدم ارزششو داشت.